- ب ب +

درباره‌ی نام و خاستگاه زبان فارسی

 
فارسی که با نام‌های فارسی نو، دری و فارسی دری نیز شناخته می‌شود، پیش از سده‌های نخستِ اسلامی احتمالاً عمدتاً دری نامیده می‌شده و در واقع محصول دگرگونی‌های آوایی و دستوری زبان پهلوی ساسانی (یعنی همان پارسیگ) بوده است. امروزه با سنجیدن متن‌های کهنی که از فارسی و پهلوی ساسانی به دست ما رسیده‌اند و با بررسی همانندی‌های نظاممندِ این دو زبان، می‌دانیم که برای نمونه هزار و پانصد یا هزار سال پیش مردم به‌سادگی متوجه این امر می‌شده‌اند که زبان دری امتداد طبیعی و صورتِ ساده‌شدۀ همان زبان پارسیگ یا پهلوی ساسانی است.
دری یعنی منسوب به "در". این لغت که در این کاربرد به معنی «دربار» بوده، همان جزء اولِ واژۀ دربار است. این زبان را به این دلیل دری یعنی «درباری» نامیده بوده‌اند که در دستگاه حکومت ساسانی پدید آمده بوده، یعنی به‌واسطۀ ارتباط سپاهیان و کارکنان دولتی که از مناطق گوناگونِ شاهنشاهی ایران در شهرها و مرکزهای بزرگ دولتیِ ساسانیان گرد آمده بوده‌اند. احتمالاً دری در آغاز در همین شهرها و مرکزهای بزرگ برای نمونه در پایتخت (یعنی تیسفون) رواج یافته بوده. در آن زمان هم مانند امروز در مناطق گوناگونِ ایران زبان‌های مختلفی رواج داشته و وقتی لازم می‌شده مردم با غیرهم‌زبانان خود مثلاً در سپاه یا اداره‌ها یا در شهرهای بزرگ ارتباط برقرار کنند باید به یک زبان میانجی صحبت می‌کرده‌اند.
دری صورتِ گفتاریِ همان پارسیگ (یعنی فارسی میانه) بوده؛ یعنی دری تا قرن‌ها تنها در محاوره کاربرد داشته. زبان پهلوی ساسانی یا همان پارسیگ در ایرانِ ساسانی و نیز در نخستین دوره‌های پس از اسلام زبان رسمی و علمی بود ولی در همان سده‌های نخست اسلامی و با رواج هر چه بیشترِ اسلام از رونق افتاد و پیروِ آن، آگاهیِ مردم از خودِ زبان پهلوی یا همان پارسیگ بیش از پیش رو به کاهش نهاد و در عوض، زبان‌های عربی و دری شاهد رشدی روزافزون شدند، به‌ویژه آنکه زبان دری زبان میانجیِ تازه‌مسلمان‌هایی شده بود که در گسترش اسلام به سرزمین‌های شرقی مثل بلخ و خوارزم و سُغد یعنی مناطقی مثل افغانستان و آسیای میانۀ امروزی نقش مهمی بازی می‌کرد. بعدها همین سرزمین‌های شرقی پایگاه شکوفایی زبان دری یا همان فارسی شدند.
به این ترتیب، لغت "پهلوی" که معنی ضمنیِ «(ایرانیِ) کهن» نیز داشت برای اشاره به گونۀ رسمیِ نوشتاری و کهنِ زبان یعنی برای اشاره به زبان پارسیـ(ـگ) به کار گرفته شد و کلمۀ پارسی که خودْ محصول دگرگونی آواییِ واژۀ "پارسیگ" بود از همان سده‌های نخست اسلامی برای نامیدن زبان دری به کار رفت.
بر اساس شواهد و قرائن می‌دانیم که زبان فارسیِ میانه یا همان پهلوی ساسانی دست‌کم از دورۀ ساسانیان و احتمالاً پیش از آن پارسیـ(ـگ) و پارسیـ(ـک) نامیده می‌شده. بعدها در کتاب‌های دانشگاهی به جهت تعریف‌ها و طبقه‌بندی‌های علمی این زبان را بسته به دورۀ زمانیِ مورد نظر، فارسی باستان، فارسی میانه و فارسی (نو) نامیده‌اند.
دری یا همان فارسیِ نو که حالا دیگر از قرن‌های نخستینِ اسلامی پارسی و فارسی نامیده می‌شده، پس از اسلام به جایگاه زبان رسمی و زبان اداری دست یافت و البته همان‌طور که می‌دانیم زبان ادبی و زبان علمی هم شد.
 
مطالبی که در اینجا مطالعه فرمودید خلاصه‌ای بود از آنچه در این زمینه در کتاب‌ها و مقاله‌های دانشگاهی آمده است. در اینجا سعی شد این مطالب به زبانی کم‌وبیش ساده و عمومی تقدیم شود. لازم به یادآوری است که در دهه‌های گذشته سندها و نوشته‌هایی در شرق و غرب دنیای فارسی‌گویی و فارسی‌نویسی، از جمله به زبان‌هایی مثل بلخی پیدا شده که به‌نوعی در تنظیم مطلب حاضر لحاظ شده‌اند.
 
یوسف سعادت
برچسب ها: زبان فارسی